به گزارش خبر فوری به نقل از عصرایران، «١٦ساعت گذشته بود. هنوز نتوانسته بود همسرش را پیدا کند. فریادزنان، اسم همسرش را صدا میزد. اجازه نمیداد کسی بولدوزر را روشن کند. امید داشت به زنده بودن همسرش. با صدای بلند میگفت: «فرانک باردار است. باید نجاتش بدهیم.» نیروهای هلالاحمر و ارتش همگی با هم بسیج شده بودند تا شاید بتوانند این زن باردار را در میان آوار پیدا کنند. کمکم امیدها ناامید شد. هیچکس هیچ صدایی از میان آوار نمیشنید. نیروهای امدادی و مردم تقریبا مطمئن شده بودند که زن جوان در میان این همه خاک جان باخته است. مگر میشود کسی در این ویرانه جا مانده باشد و نفس بکشد.