زنی که ۱۶ ساعت زیر آوار بود: صدایم به گوش شوهرم نمی رسید / می ترسیدم بولدوزر را روشن کنند


                                                      

فرانک از زمان زلزله میگوید: وقتی زلزله آمد تلویزیون نگاه می‌کردم، می‌خواستم بروم بیرون که ناگهان پاره آجری به سرم خورد و روی زمین افتادم. خانه خراب شده بود و راه فراری نبود.

به گزارش خبر فوری به نقل از عصرایران، «١٦ساعت گذشته بود. هنوز نتوانسته بود همسرش را پیدا کند. فریادزنان، اسم همسرش را صدا می‌زد. اجازه نمی‌داد کسی بولدوزر را روشن کند. امید داشت به زنده‌ بودن همسرش. با صدای بلند می‌گفت: «فرانک باردار است. باید نجاتش بدهیم.» نیروهای هلال‌احمر و ارتش همگی با هم بسیج شده بودند تا شاید بتوانند این زن باردار را در میان آوار پیدا کنند. کم‌کم امیدها ناامید شد. هیچ‌کس هیچ صدایی از میان آوار نمی‌شنید. نیروهای امدادی و مردم تقریبا مطمئن شده بودند که زن جوان در میان این همه خاک جان باخته است. مگر می‌شود کسی در این ویرانه جا مانده باشد و نفس بکشد. 


ادامه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.